۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

نمی دانم......

نميدانم پس ازمرگم چه خواهد شد
نميخواهم بدانم كوزه گرازخاك اندامم چه خواهدساخت
ولي بسيار مشتاقم كه ازخاك گلويم سوتكي سازد
گلويم سوتكي باشدبه دست كودكي مشتاق وبازيگوش
واويكريزو پي در پي دم گرم و چموشش رادر گلويم سخت بفشارد
وخواب خفتگان خفته راآشفته ترسازد
بدين سان بشكند
هردم سكوت مرگبارم را

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر